×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

true
    امروز  یکشنبه - ۳۰ اردیبهشت - ۱۴۰۳  
true
false

آرسن خاچاطور میناسیان ملقب به مسیح گیلان، ( زاده ۱۲۸۵ خورشیدی در رشت – درگذشته ۱۴ فروردین ۱۳۵۶ در رشت)خیر و نیکوکار رشتی، بنیانگذار آسایشگاه معلولین رشت، نخستین آسایشگاه ایران، پزشک داروسازی که دغدغه مردم داشت، مسلمان نبود اما به اکثریت مسلمان به رایگان دارو می بخشید، عضو شورای شهر و نماینده مجلس نبود اما محبوب بود، هست و خواهد بود.
اگر در و دیوار داروخانه کارون سابق قادر به سخن گفتن بود، چه لحظاتی را که بازگو نمی کرد، در دورانی که عده ای بخاطر عقاید بیمار و چشمان کور حتی از نزدیکی به ارامنه اِبا داشتند، مردم رشت و گیلان اکسیر زندگی را ازدستان پرمهر این مرد بزرگ ارمنی به رایگان می گرفتند.
اولین داروخانه ی شبانه روزی که بهتر است بگوییم فقط داروخانه نبوده، کلیسا و مسجدی بوده که در آن نه فقط دارو که عشق و شفا به پناهندگان هدیه می داد توسط موسیو آرسن افتتاح شد.
اکنون و چهل و دو سال پس از مرگ وی در رشت، زادگاهش ما رشتوندان بعنوان همشهریان این مرد بزرگ جز حرف و حرف و برگزاری مجالس بزرگداشت آنهم سالی یکبار بر سر مزار وی چه کرده ایم، هر روز در پیاده راه و پارکها فلان جشنواره را راه انداخته ایم اما هرگز بزرگداشتی در خور ابعاد شخصیتی این بزرگمرد بی ادعا برگزار نکرده ایم.
قدر شناسی مسئولین و شوراهای پیشین و فعلی شهر تا آنجا نمود پیدا کرده که حتی یک خیابان اصلی، میدان و یا تندیسی از وی در هیچ جای شهرش جانمایی نشده، آیا به راستی نمی شد لااقل تندیسی از وی در یکی از میادین رشت و یا در جلوی محل داروخانه کارون نصب میشد تا نام و یاد وی هر روز در ذهن همشهریانش زنده بماند؟ یا قرار است همانند حسین استقامت که بیش از یک هکتار از زمینهای کارخانه جوراب بافی خود را برای تاسیس و ساخت آسایشگاه معلولین رشت اهدا نمودبه فراموشی سپرده و تنها نام یک خیابان (آنهم نه از روی سپاس بلکه سینه به سینه توسط رشتوندان که هنوز بسیاری این مرد بزرگ را هم نمی شناسند ) از وی باقی بماند.
به هر روی تصمیم گیرندگان اینروزهای شهر آنقدر درگیر سیاست بازی هستند که نه تنها غافل از رشت که غافل از خود و مانایی نام خود شده اند چه برسد به موسیو آرسن ها.
ما نیز به احترام مسیح گیلان کلاه از سر بر میداریم و به پاس بزرگ منشی و روح بزرگش سعی در زنده نگاه داشتن نام و یادش خواهیم نمود.

 

 

در پایان شعر زیبای جعفر کسمائی را به نظر می رسانیم :

بی نهایت

با یاد « آرسن میناسیان »
که مرگش انسانیت را داغدار کرد

وقتی که ابرهای سترون
بی اعتنا به ریشه ی هر مانده در عطش
از آسمان شهر گذر می کرد
دیدم که بی شکیب
چون قطره های جاری کاریز بوده ای.
و در غم تمامی آنان
رخ زردتر ز چهره ی پائیز بوده ای.
*
ای آنکه سالها
بر تشنگان باغ رساندی
باران عشق را
وقتی رها ز واژه ی قوم و قبیله ای
برتر ز ملّتی
چون مسلک تو یاری انسان بود
دیگر چه فرق
آنکه کدامین رسول را
در سلک امّتی
تا مذهبت ستایش زیبایی است
شعر بلند عشق به دیوان قرنها
یا فصل تازه ای
ز کتاب محبّتی
*
ای آسمان خاطره روشن به نام تو
طومار بی نهایت هستی را
شیرین حکایتی
« آرسن »!
تو بی نهایتی ……

 

نویسنده : آرش شادمان

true
برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false