روایت زوج دهه هفتادی از افسردگی تا رهایی از مرز طلاق

علاوه بر حال نامساعد همسرم، قضاوت و شماتت بعضی از مخاطبین‌مان که درک نمی کردند همسرم در چه حالت روحی چنین پستی را گذاشته، وضعیت بغرنجی را برای بنده پیش آورده بود همه اینها در کنار وظیفه مراقبت از امیرعباس دوساله و امیرحیدر دوماهه بود!
پنج عامل باعث رهایی بنده از این وضعیت قرمز شد.
۱. لطف خدای مهربان
۲. سعی کردم دانش و مهارت حل بحران زندگی مشترک را که مدرسه، حوزه و دانشگاه بهم یاد نداده بودند را به کمک مطالعه و مشاور خوبم جبران کنم.
۳. شجاعت همسرم در پذیرش افسردگی خود و اینکه به پذیرش رسید تا با دارو درمانی حال خوب را تجربه کند.
۴. کمک #خانواده خودم و همسرم در مراقبت از فرزندانم.
۵. آشنایی با اسلام واقعی که سازش و درک همسر را از وظایف مرد مقرر کرده است.
اگر به جای توکل به خدا، به حرف این و آن گوش داده بودم، اگر بدون دانش و به اسم قاطعیت با همسرم مقابله به مثل کرده بودم، اگر همسرم به خاطر ترس از حرف مردم از درمان سرباز می زد، اگر خانواده ها به جای حمایت و صلح به جبهه گیری پرداخته بودند، اگر با کج فهمی از دین همسرم را ناشزه می نامیدم، روزهای شیرینی که در این دو سال تجربه کردیم هیچگاه رقم نمی خورد.
.
یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ
ای انسان! تو با تلاش و رنج بسوی پروردگارت می‌روی و او را ملاقات خواهی کرد!
انشقاق آیه ۶